معنی گاز نادری با عدد اتمی 86

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

نادری

نادری. [دِ] (ص نسبی) منسوب به نادرشاه. (ناظم الاطباء): جهانگشای نادری. سکه ٔ نادری. کوس نادری.

نادری. [دِ] (حامص) کمیابی. (ناظم الاطباء). نادر بودن. رجوع به نادر شود.

نادری. [دِ] (اِخ) محمد چلبی بن عبدالغنی از شعرای قرن دهم عثمانی است. (از قاموس الاعلام ج 6).

نادری. [دِ] (اِخ) از شاعران عثمانی است و در قرن دهم هجری میزیسته است. این مطلع او راست:
جهانک نعمتندن کند و آب و دانه مزیکدر
ایلک کاشانه سندن گوشه ٔ ویرانه مزیکدر.
(از قاموس الاعلام ج 6).

فرهنگ عمید

اتمی

(فیزیک) مربوط به اتم: انرژی اتمی،
ویژگی نوعی سنگ مصنوعی گران‌قیمت که در جواهرسازی به کار می‌رود: نگین اتمی،

فرهنگ فارسی هوشیار

اتمی

(صفت) منسوب به اتم مربوط به اتم یا بمب اتمی. بمبی که با نیروی اتم منفجر میشود. یا دانشمند اتمی. دانشمندی که درباره اتم و نیروی آن تحقیق و تجربه میکند. یا نیروی اتمی. نیرویی که از اتم حاصل میگردد.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گاز

گاز

ترکی به فارسی

گاز

گاز 2- نفت

معادل ابجد

گاز نادری با عدد اتمی 86

825

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری